Sunday, August 27, 2006

skate

سلام به همه ي دوستاي خوبم اميدوارم كه حال همه خوب باشه و تا الان از تابستون لذت برده باشيد . ما جمعه 27/5/85 رفتيم تهران يه چند ساعتي كار متراژ سالن فرودگاه رو به عهده داشتيم بعد رفتيم اروميه وقتي رسيديم رفتيم خوابگاه كه واقعا افتض بود يخچال هم نداشت هر روز هم بهمون مرغ مي دادن : صبحانه تخم مرغ ناهار مرغ شام جوجه ديگه به قد قد افتاده بوديم. خوب حالا از اينا كه بگذريم مي رسيم به مسابقات كه زمينش خيلي بد بود و هواي اونجا هم خيلي خشك بود و ما هم چون خيلي به هواي خشك عادت داشتيم وقتي نفس ميكشيديم تا مغز سرمون خشك مي شد خلاصه حالابرسيم به مسابقه ي امدادي كه تهران الف اول شد . زنجان دوم البته از 3بازيكن 2تاش تهراني بودن:ي . سوم هم تهران ب شد . و بوشهر هم چهارم شد ما هم همش چند ثانيه به تيم سوم اختلاف داشتيم خيلي حيف شد و برا ي امدادي 18 تيم شركت كرده بودن كه ما چهارم شديم خوب اينم از مسابقات ما هم الان 1 هفته هست كه برگشتيم خيلي دوست داشتم ماجراي بيرون رفتنامونرو هم تعريف كنم اما ديگه نمي گم چون هم خيلي زياده هم واقعا خيلي خنده دار تا اينجا هم خيلي نوشتم خسته شدم ديگه:ي . اميدوارم از بقيه تابستون هم لذتببريد و هميشه شاد و سرحال باشيد
آرزومند آرزوهاي شما : پريا